رمضان آمد ، ماهی که می گویند بهترین است نزد خدا.
و شبهای قدر ، که میگویند عزیز ترین شبهایند.
ولی برای من که در دنیای پوچ خود غرقم ،
مگر فرقی هم میکند؟
رمضان هم میرود،بدون آنکه از آن استفاده کرده باشم.
شبهای قدر را خواهم خوابید .

....................آری ، من مسلمانم.





و همیشه فاصله ای است ، میان من و تو
.

اگر این فاصله نبود ، من و تو نبودیم
!

....من و خود من....

فراری!!!!!!!!!!!!!!!!!


  

قلب مرا برداشتی ، و رفتی ، به دورها.
و من دویدم به دنبال تو به دورها.
قلب پاره پاره ام را یافتم ، کنار سنگ ها ،در میانه ی راه.
....ولی همچنان دویدم به دنبال تو تا دور ها،
من که به دنبال قلبم نیامده بودم!