و من غرق شده ام در زمان.
تمام روز به اینده ای می اندیشم دور از در دست
.
مدام،پایانی نیک تصور می کنم
.
آنقدر اندیشیده ام به این دست نیافتنی که دیگر جزیی از آن شدم
.
همیشه به آینده می اندیشم بی آنکه بدانم آینده جزیی از من است
.

و من پایان را تصور کرده ام
.
پایانی به سادگی پایان یک روز و به سرخی قلبی خونین.






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد